آرالآرال، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

آرال خان

دلنوشته های یک مادر برای پسر کوچولوش ( آنا دویغوسی )

برایت شال میبافم

بازم شب شد و دلتگیهایم شروع شد آخه شبا همش بغل من میخوابی الان که نیستی فقط گریه میکنم دلم تنگ میشه برات امیدوارم بتونم زودی ببینمت راستی آرال مهربونم کلاهتو تموم کردم چقدر خوشگل شده شروع کردم شال بافتن برات تو هر رجش فقط قیافه تو میاد تو ذهنم قبلنا که میبافتم میومدی همش دور گردنت مینداختی میگفتی تموم نشد چقدر دلم هواتو کرده نازنین پسرم چوخ چوخ سئویرم سنی دونیالارجا سن منیم دونیامسان قلبیم سنون اوچون وورور عکسیم یوخدی بیلونن تازالیخدا قدیمکی عکسلرو گونده باخیرام آللاه هئچ ننه نی اوشاقینان آییرماسین چوخ چتیندی چوخ    م تفاوت ترین را برایت میبافم لبخند و عشق کم بود گره به گره  رجع به رجع ذکر گفتم هرچه بر ...
28 آذر 1398

برایت کلاه میبافم

صدای طوفان می آید و برف خرمن خرمن پ‍شت پنجره لانه کرده است. نگاه می کنم تو را. چه آرام خفته ای جایی در خاطر من! و باز هجوم فکرت!! ببین برایت کلاه می بافم. از گیسوانم. امسال زمستان بیداد می کند. شب از نیمه گذشته و من هنوز کنار شومینه برایت کلاه می بافم... صدا می آید گویی صدای من است... دارم برایت غزل می خوانم و رج می زنم با رشته های جانم... برف که می بارد اشک هایم یخ می زند. ایست! بمان . دارد خوابم می برد. خوابم که ببرد تو نیز می روی نخ را درو انگشتانم محکم تر می پیچانم. سر انگشتم یخ زده است و باز می بافم. . دوباره صدای من... دوباره ی چهره ی تو... و دوباره تکرار دوباره های بی فرجام... و دوباره هجوم تصویرت... ...
25 آذر 1398

تنها بهانه زندگی من

پسرم دوستت دارم و این دوست داشتن را همه جا فریاد میزنم دلم برای هرلحظه در آغوش کشیدنت پر میزند تنها تو هدیه خدایی و تنها تو را میتوانم به خدا بسپارم. آللاهیم بالامنان اوزون مواظب اول ایکی گوندی سسین ائشیتممیشم چوخ گولوم ایستیری بیلسین    ...
23 آذر 1398

دلتنگی های مادرانه

سلام پسر کوچولوی نازم چقدر بزرگ شدی چقدر آقا شدی همه چیزو میفهمی درک میکنی الان که مینویسم دلم برات تنگ تنگ شده خیلی دلتنگت میشم دوریت اذیتم میکنه و آهی که هر لحظه میکشم و میدونم اونایی که من و تو رو از هم جدا کردن یک روز تاوان کارشونو میدن شبها بدون تو خیلی سخته خوابیدن چقدر دلم تنگ میشه برای حرفات شیطونیات    مینویسم در این قصه ی همیشه تلخ  فاصله ها و دوری را مینویسم از ارزوهای بردل مانده ام....  از دل هزار تکه ام و از غم دوری و هجر تو که تاب و توانم را از من گرفت ...
21 آذر 1398

عکسهای آرالم بعد از مدتها

پسرم آرال دیگه بزرگ شده کلاس سوم میره برای خودش مردی شده بعضی موقعها هم دلم برای بچگیاش و شیطونیاش تنگ میشه آخه آرال من خیلی شیطون بود یکجا بند نمیشد ولی الان بزرگ شده امیدوارم آینده ای خوب در انتظارش باشه    ...
21 آذر 1398

عکسهای آرالم بعد از مدتها

پسرم آرال دیگه بزرگ شده کلاس سوم میره برای خودش مردی شده بعضی موقعها هم دلم برای بچگیاش و شیطونیاش تنگ میشه آخه آرال من خیلی شیطون بود یکجا بند نمیشد ولی الان بزرگ شده امیدوارم آینده ای خوب در انتظارش باشه    ...
21 آذر 1398
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرال خان می باشد