سن سیزلیک
سلام پسر دلبندم
سلام نازنینم
سلام عزیزدلم
امشب خواب بر چشمانم حرام است و اشک مهمان آن…
گلم خیلی دلتنگتم… خیلی …
با تمام وجودم تمنای بودنت را می کنم و این عکس توست که مرا تنها نمیگذارد.
ای کاش بودی …
ای کاش در کنارم بودی …
فکرم متمرکز نمیشود و این حسم است که دارد برایت مینویسد.
مینویسد تا بتواند به تپیدن ادامه دهد.
بغض راه گلویم را بسته است؛
نفسم برای استشمام بوی تنت به شماره افتاده؛
عزیزکم می خواهمت …
دوستت دارم …
هیچ وقت این دوری برایم عادی نمیشود،
هیچ گاه نمیتوانم با نبودنت کنار بیایم،
دلبندم میخواهم در آغوشم بفشارمت و به چشمان مهربان و زیبایت چشم بدوزم تا شاید بتوانم ذرهای از دلتنگیام را بکاهم،
تا شاید کمی از احساسم را بفهمی،
شاید کمی حس کنی که چقدر دوستت دارم،
نمی دانم تا فردا را چگونه باید تاب بیاورم …
نمیدانم …
خدایا درد دوریه این مادر دلتنگ را درمان نما.
خدایا تنها نگذار دلی را که هیچکس دردش را نمی فهمد دلتنگم... تنهایم.... دردمندم.... ونیازمندم به درگاهت... دستم را رها مکن ، که اگر تو راه را به من نشان ندهی چگونه در این ظلمت به خانه بازگردم!